سورپریز مامان مریم برای بارانم👑
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
قبل عید بهت گفتم مامان منو ببخش نمیتونم عید بیام ایران و ببینمت. خیلی منتظر بودی که نوروز همدیگه رو میبینیم. گفتم "مامان منو میبخشی؟! 😥از دستم ناراحت نمیشی؟! تابستون میام یه ماه میمونم. باهم کلی می گردیم و خوش می گذرانیم." از بس مهربون و دوست داشتنی هستی که قبول کردی و گفتی باشه. ❤ گفتم "بعد از عید یه سورپریز واست دارم ! هیجان زده می گفتی "چه سورپریزی ؟بگو دیگه " گفتم "بعد از نوروز میگم." دوهفته پیش که خونه مامان اینا اومدی سوپرپریزم رو بهت گفتم. خیلی استرس داشتم که نکنه ناراحت بشی ولی نشدی کلی خوشحال شدی. از خوشحالی مامان شوکت رو بغل کردی و کلی ذوق زده شدی... گفتم "مامانی دوست داری یه داداش داشته باشی؟" انقدر با هوش هستی که رو هوا گرفتی گفتی" مامان حامله ای؟"
اره مامان هفت ماهه! منتظر برادرت هستم. منتظر آرمان کوچولو...🍼👶👑
همش دارم دعا میکنم که قدم آرمانم انقدر خوب باشه که با اومدنش خواهرش هم بیاد پشیمون و کنار هم باشیم.دختر قشنگم دعای روز و شبم اینه که خدا بچه هام رو صحیح و سلامت با هم بهم برسون... خدایا بخواه برام که خانوادم سلامت و خوشحال کنارم باشن.
و من با امید زنده ام و همیشه به لحظه های خوب و مثبت با هم بودنمون فکر میکنم. ❤
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
این عکس رو تو بیمارستان اولین شبی که بارانم به دنیا اومد گرفتم. کنارم آروم خوابیده بودی و من از هیجان خوابم نمیبرد و تا خود صبح از همین زاویه بهت نگاه میکردم...