پرتقال من 🍊
امروز علی و آرمان رفتند پارک، منم افتادم به جون خونه !
بلاخره بعد از کلی کار و تمییز کاری خونه به حالت عادی در اومد ! برای خودم چایی ریختم و یه موسیقی ...
پرتقال من از مرجان فرساد ... منو میبره تو یه دنیای دیگه
بودنت هنوز مثل بارونه
تازه و خنک ناز و آرومه ...
دلم تنگه پرتقال من
گلپر سبز قلب زار من
منو ببخش از برای تو هر چی که بخوای میارم ...
اتل و متل نازنین دل زندگی خوب و مهربونه
عطر و بوش همین غم و شادی کوچیک و بزرگمونه
...
بودنت هنوز مثل بارونه مثل قدیما پاک و روونه...
از پشت این دیوار بی رحمی که بینمونه 🥺
قصه مون ناتمومه...
چقدر شبیه قصه ماست مگه نه ؟
دخترم ما باید قوی باشیم باید محکم باشیم،نباید اسیر غم بشیم، باید تلاش کنیم.
بودن و دوست داشتن یه موهبت بزرگه که خدا بهمون داده. وجود تو مثل بارونه، مثل قدیمای با هم بودنمون... حتی از پشت این دیوار فاصله که بینمونه... میبینی چقدر شبیه قصه ماست پرتقال من ؟
🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊🍊