پارک جنگلی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ساعت ۶ بعداز ظهر نشستم روی یه نیمکت چوبی تو پارک دم خونه. هوای بهاری، نسیم خنک، چمنزار، صدای پرنده ها... یه پروانه زرد و سفید روی گلا داره بازی میکنه...🦋🌻🌼
و من همش به تو فکر میکنم. دارم آرزو میکنم که تو پیشم باشی. یه قاصدک فوت کردم و با تمام وجودم از خدا خواستم که تو رو به من برسونه.
میدونی اینجا حس قشنگی دارم احساس میکنم تو بهشتم. سکوت و خلوت و بهار... واقعا بهار چه فصل قشنگیه. مطمئنم اگه تو اینجا بودی خیلی خوشت میومد. آخه تو عاشق نسیم هستی هر وقت یه باد ملایمی به صورت می خورد از خوشحالی فریاد میزدی مامان چه هواییه... سبک بال انگار که پرواز کنی، خوشحال بالا و پایین میپری... همش صدای خنده هات تو گوشم میپیچه...تو رو کنار خودم تصور میکنم😊
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
پ ن :متاسفانه سیستم عکس قبول نمیکنه😞 این دفعه بدون عکس باشه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی