کوچولوی بیمار
امروز برای نهار مهمون داشتیم. مامانی بی حوصله بودی، تب داشتی. خیلی دلم برات سوخت . هم خودت اذیت شدی هم منو اذیت کردی. از بغلم پایین نمی اومدی !!! دیشب که خوب نخوابیدی، امروز هم خیلی گریه کردی. با هزار بدبختی تونستم بخوابونمت. همیشه وقتی مهمون داشته باشیم، تو سر حال و خوشحال هستی. با مهمونا صحبت میکنی ، شیرین زبونی میکنی، اسباب بازی ها تو میاری پهن میکنی ...
نویسنده :
مامان مریم
1:55