تولد الکی
عجب تولدی ! 😆
واسه آرمان یه تولد الکی تو مدرسه گرفتیم ! و یه تولد الکی هم هم تو خونه. متاسفانه دستمال سفره هایی رو که خریده بودم جا گذاشتم تو خونه 🙄
ولی پای سیبش خیلی خوشمزه بود! سر شمع فوت کردن هم دعوا بود همه چند سری می خواستند فوت کنند ! خلاصه خیلی تولد های ساده با مزه خنده داری بود !
اینجا هم آقا آرمان ازم خیار خواست فکر کم میخواد بخوره آخه عاشق خیاره، گفت نه میخوام بزارم تو چشمام ! 😜 دخترا میکنند ولی من می خوام بدونم چه جوریه ! 😂
چند ثانیه رو چشماش نگه داشت بعد حوصلش سر رفت گفت بسه ، دیگه می خوام بخورم 😆
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی