همدردی !😢
سلام به همه
اینجا خونه دلتنگی های منه. هر از گاهی میام یه مطلب میزارم با اون مطلب گریه میکنم، دل تنگی میکنم ، غصه می خورم...امیدوار میشم... خلاصه یه جای واسه حرفایی که به کسی نمی تونم بگم !
یه وقتهایی دوستایی اینجا میان که با من هم دردن! یعنی اونا هم مثل من از جیگر گوششون جدا هستن. از پیداکردنشون خوشحال میشم ! خوشحال که چه عرض کنم!! جدا شدن هر مادر و فرزندی غمگین ترین اتفاقه ! خوندن مطالبشون بهم یه حسی میده. حس همدردی ! یه جوری قوت قلبه. اوایل که میخواستم از جداییم بنویسم خجالت میکشیدم. شاید برای کسی که تو شرایط نیست درکش سخت باشه. آخه تصورش واسه ادم وحشتناکه. خودم قدیم تر ها که با باران زندگی میکردم وقتی میشنیدم که مادری از بچه اش دوره اصلا برام قابل درک نبود ! مگه میشه! مگه میشه بچه ات رو نبینی! فکر میکردم اگه جدا شم میمیرم ولی هشت ماه که جدا شدم و در کمال ناباوری نمردم و زنده ام.
آره خجالت میکشیدم ولی الان میبینم که متاسفانه تعدادمون کم نیست! یعنی مادرایی هستیم که در حسرت بغل کردن عزیزامون داریم زندگی میکنیم!واقعا از ته دلم ناراحتم، برای خودم و برای مادرایی که با هام همدردی میکنن. متاسفم که انقدر این موضوع زیاد هست...
ای کاش همیشه همه مادرا بالا سر بچه هاشون باشن و شاهد بزرگ شدن و بالیدنشون باشن...
ای کاش...
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤